کد خبر 51147
تاریخ انتشار: ۱۹ خرداد ۱۳۹۰ - ۰۱:۱۳

سعدالله زارعی

تحولات يمن با وجود اصرار شديد «علي عبدالله صالح» به حفظ قدرت و عليرغم تلاش وسيع عربستان سعودي و آمريكا براي حفظ رژيم وابسته به خود - با صالح يا بدون او - شتاب گرفت و عملا به فروپاشي قدرت غرب و عربستان در اين سرزمين منجر گرديد.
البته عربستان و غرب با علم كردن نام «عبدربه منصورهادي» بعنوان معاون و جايگزين صالح تلاش كردند تا كسي متوجه سقوط رژيم وابسته نشود و آثار فوري آن به ساير رژيم هاي وابسته در شبه جزيره و خارج از آن نرسد اما شكرگزاري و نيز سرور مردم بلافاصله پس از فرار صالح نشان داد كه حركت انحرافي آمريكا - عربستان نتوانسته اثري داشته باشد. اما آنچه در روز پرمعناي (15 خرداد) در يمن اتفاق افتاد بسيار بزرگتر از آن چيزي است كه تاكنون تصور شده است آثار پيروزي مردم بر ديكتاتور وابسته بيش از يمن «عربستان» را تحت تاثير جدي قرار مي دهد.
در مورد تحولات يمن و اهميت آن نكاتي وجود دارد:
1- كشور يمن با حدود 500 هزار كيلومتر مربع مساحت و حدود 22 ميليون نفر جمعيت بخشي از شبه جزيره عربستان است و از اين رو بررسي اهميت اين تحولات حتما بايد در چارچوب موقعيت بين المللي و منطقه اي شبه جزيره - تركيبي از هفت كشور - صورت گيرد. شبه جزيره عربستان مهمترين گلوگاه انرژي، ترانزيت كالا و بازار تجارت بين المللي به حساب مي آيد اين موقعيت وقتي به موقعيت كشورهاي پيراموني خليج فارس - ايران و عراق - اضافه شود از اهميت فزون تري خبر مي دهد. نزديك به نيمي از ذخاير استراتژيك انرژي - نفت و گاز - در اين منطقه قرار دارد و در اين ميان تضمين صدور بي مسئله انرژي به كشورهاي غرب از اهميت ويژه اي برخوردار مي باشد و در شرايطي كه ايران به اصلي ترين كشور متخاصم با غرب در منطقه تبديل شده و غرب كنترل خود را بر روي كشور عراق از دست داده و يا در حال از دست دادن است، كنترل شبه جزيره اهميت صد چنداني پيدا كرده است. وقوع انقلاب در يمن و شرايط بحراني بحرين به غرب مي فهماند كه هيچ تضميني براي تداوم اقتدار غرب در منطقه و كنترل انرژي وجود ندارد اين در حالي است كه يمن حداقل داراي 4 موقعيت ويژه ژئوپليتيكي نيز مي باشد، اشراف يمن بر خليج عدن، اشراف كامل و بي رقيب آن بر مهمترين تنگه استراتژيك جهان - باب المندب - اشراف كامل بر آب راه حساس درياي سرخ، تسلط يمن بر كوههاي استراتژيك «مران» -كه از سواحل عدن آغاز و تا منطقه طائف در جنوب غرب كشيده مي شود - با اين وصف تحولات يمن، به تحول عمده در شبه جزيره و حتي مناطق اطراف آن-شاخ آفريقا و...- منجر مي شود.
آمريكا و عربستان سعودي براي جلوگيري از انتقال فوري امواج انقلاب يمن به شبه جزيره، ابتدا تلاش كردند تا جابجايي قدرت در يمن در چارچوب «توافق» صورت گيرد. از اين رو رياض دو هفته ميزبان گروههايي از رهبران معارضين بود ولي در نهايت به جايي نرسيد و پس از آن به حرارت انقلاب در يمن افزوده شد. در اين بين رسانه هاي عربستان روي دو عضو خانواده الاحمر -خانواده اي كه 32 سال بر يمن حكومت كرده- يعني علي محسن الاحمر و شيخ صادق الاحمر بعنوان «رهبران انقلاب!» مانور كردند و حال آن كه اين دو و بطور كلي خاندان الاحمر مزدور آل سعود به حساب مي آيند. پس از آن كه اين طرح نيز شكست خورد، آنان علي عبدالله صالح را به عربستان منتقل كردند ولي از يك سو مدعي شدند او براي معالجه- درمان جراحت هاي ناشي از آسيب ديدن در گلوله باران كاخ رياست جمهوري- به رياض رفته و از سوي ديگر مدعي شدند او پس از معالجه به صنعا باز مي گردد و حال آنكه تا روز قبل از فرار صالح به رياض، حكومت آل سعود مي گفت او بايد قدرت را به جانشين خود-عبدربه- منتقل نمايد. كاملا واضح بود كه عربستان با يك مانور تبليغاتي سعي مي كند پرده اي روي پيروزي مردم يمن بياندازد تا كسي نفهمد كه يك نظام ديكتاتور وابسته عرب ديگر ساقط شده است!
2- يمن پس از «صالح» قطعاً به دوره قبل بازنمي گردد و فعاليت بسيار گسترده غرب و رژيم هاي وابسته عرب به هيچ وجه قادر به بازسازي دولتي وابسته در صنعا نخواهند بود. مردم يمن گروهها و احزاب و گرايش هاي مختلفي دارند اما- تقريباً- هيچكدام از اين گروهها و شخصيت ها زيربار بازسازي رژيم صالح نمي روند از همين رو مي توان بدون حتي اندكي ترديد گفت كه يمن آينده حتما هويتي ضدوهابي و ضدغربي خواهد داشت. آخرين نظرسنجي موسسه آمريكايي «پيو» بيان گر آن است كه ميزان تنفر يمني ها از آمريكا بيش از 98 درصد و تنفر آنان نسبت به حكام سعودي بيش از 90 درصد مي باشد. به همين دليل بود كه عربستان عليرغم آنكه سالانه بيش از 8ميليارد دلار در يمن براي خريد قبايل هزينه مي كرد اما با شروع انقلاب مردمي در يمن نتوانست حتي يك تظاهرات كوچك به نفع رژيم وابسته خود به راه بياندازد و تجمعات محدود به نفع صالح كه در سالن هاي در بسته برگزار مي شد، كوچك تر از آن بود كه بتواند حتي معرف بخشي از مردم يمن باشد. يمن پس از صالح به ميزاني كه از وهابيت و غرب فاصله خواهد گرفت به جبهه مقاومت و بطور خاص به ايران نزديك مي شود و از اين رو مي توان گفت موقعيت سياسي و اقتصادي ايران در اقيانوس هند و درياي سرخ و درياي مديترانه كاملا متحول مي شود. سقوط صالح به همان ميزان كه بدترين خبر براي رياض و واشنگتن است، بهترين خبر براي ايران اسلامي است.
3- براي يمن بعد از فرار صالح احتمالاتي به چشم مي خورد و براساس احتمالات پيش رو، دولت ها و ملت هاي مسلمان- بخصوص ما- وظايفي را برعهده داريم. اين احتمالات عبارتند از: اول؛ از آنجا كه هيچ فرم حكومتي- اعم از تشكيل دولت وحدت ملي، دولت منتخب مردم، دولت توافقي طوايف، كنفدراسيون، دولت فدرال و...- به نفع عربستان و آمريكا نيست، آنان قاعدتاً به سمت اختلاف افكني و ايجاد درگيري داخلي خواهند رفت. در يمن نيروهاي القاعده و سلفي هاي وابسته به وهابيون مي توانند براي مدتي شعله هاي ترور و درگيري را بيفروزند اين يعني تكرار سناريوي عراق كه البته در نهايت به جايي نمي رسد بر اين اساس مي توان احتمال داد كه يمني ها دوره اي از تنش ها و خشونت ها را پيش رو داشته باشند. دوم؛ با توجه به نياز يمن به تحول اساسي طبعا بحث تدوين قانون اساسي جديد و برگزاري انتخابات مهمترين نياز فعلي يمن به حساب مي آيد در اين ميان كمك به جنوبي ها و شمالي ها براي تدوين يك قانون اساسي مترقي اسلامي و قرار دادن آن در معرض آراي مردم يك ضرورت به حساب مي آيد. سوم؛ اختلافات تاريخي جنوبي ها -قبيله بكيل- و شمالي ها- قبيله حاشد- و تفاوت هاي مذهبي جنوبي ها- مذهب شافعي- با شمالي ها- تركيب دو مذهب زيديه و شافعي- و نيز تفاوت هاي اقتصادي جنوبي ها با شمالي ها و تفاوت ماهوي احزاب شمال و جنوب به نظر مي آيد تشكيل كنفدراسيون يمن- يعني وحدت يمن در عين برخورداري جنوب و شمال از دولت هاي محلي- اجتناب ناپذير باشد اين موضوعي است كه اگر درست هدايت نشود مي تواند درگيري هايي را در پي داشته باشد اين درگيري ها از يك سو در نهايت به تضعيف دولت مركزي منجر مي شود و از سوي ديگر زمينه اعمال دخالت آمريكا و عربستان در يمن را به وجود مي آورد و از اين رو يمني ها بايد با دقت مباحث حقوقي ميان خود را در فضايي «برادرانه» دنبال كنند و جمهوري اسلامي به عنوان مهمترين هم پيمان آينده يمن بايد به دوستان قديمي خود در جنوب و شمال يمن كمك كند تا سريع تر درباره فرم حكومت و سهم بخش هاي مختلف در آن به توافق برسند. ايران نبايد تحت تأثير تبليغات وهابيت و غرب برادران خود در يمن، در روزي كه به كمك ويژه ما نياز دارند را در مشكلات خود رها كند و دورا دور وضع آنان را نظاره نمايد و نبايد صرفاً با پيام هاي راديويي از آنان بخواهد شرط و رسم برادري با خود و با ساير مسلمانان را به جا بياورند!
4- يمن در فاصله سالهاي اخير تجربيات خوبي دارد و اين تجربيات مي توانند در دولت جديد مورد استفاده قرار گرفته و يمن را سريع تر از دوره بي ثباتي خارج كند. طي سالهاي اخير، جنوبي ها عملاً امنيت شش استان جنوبي را در دست داشتند و حوثي ها در فاصله بهمن 1388 تاكنون عملاً امنيت چهار استان شمالي اين كشور را در دست داشتند تا جايي كه حتي استانداران در اين استانها- صعده، عمران، حجه و اب- حكم خود را از عبدالمالك حوثي- رهبر مبارزاتي حوثي ها- دريافت كرده اند. اين تجربه امنيتي بسيار ذي قيمتي است ضمن آنكه جنوبي ها حداقل 50 هزار نيروي آموزش ديده نظامي و حوثي ها حدود 100هزار نيروي شبه نظامي- نيروي مقاومت- را در اختيار دارند اين دو نيرو پشتوانه بسيار خوبي براي حكومت آينده يمن خواهد بود و اين مي تواند وضع يمن پس از صالح را از عراق پس از صدام متفاوت نمايد.
5- سقوط علي عبدالله صالح در روز الهام بخش 15 خرداد، سقوط مبارك در روز الهام بخش 22بهمن و سقوط بن علي در روز 26دي ماه- روز فرار محمدرضا شاه- بصورت استعاره اي پيوند جدي اين انقلابات با انقلاب اسلامي را نشان داد اما فراتر از آن نبايد ترديدي كرد كه با سقوط هر ديكتاتور وابسته راه براي روي كار آمدن دولتي مردمي، اسلامي و ضد آمريكايي در هر كدام از كشورهاي منطقه هموار مي شود و البته به مرور آدرس هاي «اين هماني» انقلاب ما افزايش مي يابد. اين فرصتي استثنايي است كه به تعبير رهبر معظم انقلاب اسلامي بعد از 200-300 سال براي يك ملت پديد مي آيد و حالا همه يك جا براي انقلاب ما پديد آمده و نيازمند موقع شناسي و تلاش شبانه روزي ما براي حداكثري كردن بهره اسلام از اين تحولات مي باشد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس